تقدیم به خودم

بعضی وقتها اتفاقاتی می افته که آدم حالش از خودش بهم می خوره

حالش از غیرتش بهم میخوره

حالش بد میشه وقتی میبینه که تنها یادگار اسلام واقعی زیر دست و پای سیاست کثیف ، دنیای آلوده و تفکرات احمقانه له میشه

حالش بد میشه وقتی میبینه هدیه ای که خیلی براش عزیز و بزرگه رو مسخره میکنن(آخه مثله این می مونه که هدیه دهنده رو مسخره کنن)

حالش بد میشه زمانی که توهینات وقیحانه ی چند تا آدم(!؟) کودن که بازیچه ی دست کودن تر از خودشون قرار گرفتن رو میبینه

من از کل اسلامی که بهم ارث رسیده فقط قرآنش رو به راستی و درستی قبول دارم

فقط قرآن رو تحریف نشده و صادق میدونم

و اجازه نمیدم هیچکس به یادگاری و هدیه ی خدای مهربونم حتی چپ نگاه کنه

فریاد زدن تو خیابون (اونم با صدای گرفته ای که دارم ) رو جالب نمی دونم

فکر هم نمی کنم که تاثیر زیادی داشته باشه

با داد زدن تو خیابونا کاری درست نمیشه و به نظر من یه جور لاف زدن و از سر به در کردن مسئولیت باشه.

 

** باید یه کاره بزرگ کرد **

 

             سلام

          پشت یه مینی بوس نوشته بود:

                   افسوس که جوانی المثنی ندارد

 

     *****************************************************************

           .

           .

 

           آرزو میکنم که هیچ کس هیچ جا به هیچ چیزه المثنی ای نیاز پیدا نکنہ‏!‏

سلام

عیدتون مبارک.........................

ایشاالله که خدا اعمال خوب این ماهمون رو بپذیره و ۱۲۳۴۵۶۷۸۹۰ برابرشون کنه!!

 

سلام

سمت راست ماه با وضوح کامل دیده میشه ، کمی اون طرف تر ابرهای آرام و ساکت و حدودا ساکنی هستند و گویا آرامش کامل حکم فرماست و داریم یک شب نیمه مهتابی رو میگذرونیم!

اما سمت چپ دنیای دیگه ای وجود داره .....

آسمون سرخِ آتشین، ابرها خشن ؛ و ترق ترق به هم میخورن و صدای دلنواز رعد و نور بی نظیر برق (!) رو بوجود میارن.

 آسمون محشره ، دونه های کوچیک بارون هم صدای قشنگ رعد و برق را زینت میدهند و ترانه ی دل انگیز زندگی را برایم مینوازند. آخر شب است و پارازیت کمتری با صدای  شهر ایجاد میشود.

همین طور داشتم از نمایش زیبای آسمونی لذت میبردم که یک دفعه دستی ؛ دستم رو گرفت و منو به درون خونه کشوند!

صاحب دست طبق معمول دعوام کرد که چرا توی رعد و برق بیرون رفتم و من هم مثل همیشه لبخند تحویلش دادم!

.....................................

خیلی دوست دارم وقتی رعد و برق هست برم بالای پشت بوم و از نزدیک نظاره گر سینما خدایی باشم....

اما عمرا بتونم!!

آخه همه بهم میگن خطر داره jinOoOli !!

نمیدونم چرا هیچوقت نتونستم ترس آدما رو درک کنم!

لاف شجاع بودن نمیزنم ، اما همیشه دوست داشتم(و البته دارم) این نوع صحنه ها رو هر چقدر هم که خطر داشته باشه از نزدیک ببینم.

آخه من چی کار کنم وقتی صدای رعد و برق میاد، من رو هم برق میگیره و دوست دارم بپرم بیرون و نگاهش کنم!!

آخه اون من رو صدا میکنه..........

تازه همیشه کلی عکس ازم میگیره و پیش خودش نگه میداره......

همه رو واسه عکس گرفتن صدا میکنه

اما کمتر پیدا میشن که از فلاش دوربینش نترسن و از صدای دیافراگمش نلرزن

اما من دوست دارم عکسی که قراره از زندگیم بگیره واضح و زیبا باشه و صورتم توش با لبخند و بدون ترس و شفاف بیافته!!!!!!!

 

حق پناهتون........

 

وقتی ما نمیتونیم حق رو حتی به زبون بیاریم ...

.

.

وای از زمانی که ما بخوایم از کسی حمایت کنیم

.

.

وای به حال اون کس

.

.

وای که اگه بزرگ باشه چی؟

.

.

وای که اگه امام باشه چی؟

.

.

وای که اگه امام زمان باشه چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امسال دم دمای افطار که میشه دائم شبکه ها رو عوض میکنم تا ربنای استاد شجریان رو پیدا کنم اما نمیدونم(!!) چرا پیدا نمیشه!!!!!!!!!

شما میدونی چرا؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!

 

 

 

 

جایی خوندم راز آرامش درون داشتن در وجدانی پاک است.

از اون به بعد هر وقت نا آرومم به وجدانم مراجعه میکنم!

راسته!!